ناخدا دل

ساخت وبلاگ
شب سردی ست و هوا منتظر باران است وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من :: :: خوشی ها دردها تقسیم بر دو چه با هم یا جدا تقسیم بر دو خدایی زندگی با عشق یعنی شبیه ما دوتا تقسیم بر دو :: :: مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم تو نفس های منی باید که تکرارت کنم مقتضای بودنی یعنی که بی تو نیستم زندگی بخشی و باید عمر ایثارت کنم ناخدا دل...ادامه مطلب
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : دوبیتی,دو بیتی زیبا,دوبیتی های عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,دوبیتی ها,دوبیتی هزارگی,دوبیتی ناب, نویسنده : nakhodadelo بازدید : 236 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:57

چند روز زندگی را تنها گاه پریدن می دانم. شاید سخت باشد اینکه همیشه در این اندیشه باشیم : ” پرواز سخت است ! “ باید آموخت که انسان خلق شده است برای ” حرکت ” و نه ” ایستایی “ برای پریدن و اوج گرفتن. که اگر جز این بود آفرینش او را بی معنا می دانستم. بایدرفت            باید شد                          نباید ماند اینجا جای ماندن نیست                                  باور کن . . . ناخدا دل...ادامه مطلب
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : زندگی,زندگی و دیگر هیچ,زندگی زیباست,زندگی خصوصی,زندگی چیست,زندگی پس از مرگ,زندگی نامه,زندگی با چشمان بسته,زندگی شعر,زندگینامه فروغ فرخزاد, نویسنده : nakhodadelo بازدید : 223 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:57

سحری بود و دلم مست گل آواز سروش دیده پر اشک و لبم بسته و جانم به خروش دلربا زمزمه ی بلبل شوریده به باغ نرم نرمک غزل باد بهاری در گوش شب مهتابی و بزم چمن از نقره سپید ماه در جلوه چنان دختر مهتاب فروش پی خوشبویی عالم همه جا پیک نسیم شادمان پویه کنان عطر اقاقی بر دوش دختر غنچه به خواب خوش و نرگس بیدار بلبلان گرم غزلخوانی و گلهای خاموش بانوی بید سر زلف برافشانده با باغ شانه می زد همه دم با سحر بر گیسویش شاخه یاقوت نشان بود ز بسیاری گل قامت سرو هم از نسترنان مخمل پوش عندلیبی به کنار گل و سرگرم نیاز که ببین حال من و ناز به عاشق مفروش روی گل در عرق شرم ز تشویش وصال ناخدا دل...ادامه مطلب
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : سحری بود و هنوز,سحری بود,ورد سحری بود,دعای سحری بود,ورد سحري بود,چه مبارک سحری بود,چه مبارک سحری بود و,چه مبارك سحري بود,چه مبارك سحري بود و,از دعای سحری بود, نویسنده : nakhodadelo بازدید : 167 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:57

سقراط محکوم به خوردن جام زهر شد و مقررشد همزمان با طلوع آفتاب توسط جلاد درگلوی او ریخته شود. او خوابیده و منتظر جلاد بود تا زهر را آماده کند.

 ولی جلاد وقت تلف می‌کرد. سقراط به او اعتراض می‌کند که وقت تلف نکن؛ خورشید درحال طلوع است! جلاد نمی‌توانست باور کند که چرا سقراط این تذکر و اعتراض را می‌کند

ناخدا دل...
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nakhodadelo بازدید : 99 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:57

خدا گفت: زمین سردش است. چه کسی می تواند زمین را گرم کند؟
لیلی گفت: من !
خدا شعله ای به او داد. لیلی شعله را در سینه اش گذاشت.
سینه اش آتش گرفت. خدا لبخند زد. لیلی هم !

ناخدا دل...
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : لیلی و مجنون,لیلی گلستان,لیلی رشیدی,لیلی با من است,لیلی,لیلی افشار,لیلیوم,لیلی امیرارجمند,لیلی چت,لیلی مجنون, نویسنده : nakhodadelo بازدید : 242 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:56

در هیاهوی زندگی در یافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودمچه غصه هایی که باعث سپیدی مویم شددر حالی که قصه ای کودکانه بیش نبوددر یافتم که کسی هست که اگر بخواهدمی شودواگر نهنمی شودکاش نه می دویدم و نه غصه میخوردم                                                    فقط او را میخواندم . . .                                                                                                                          نگار      ناخدا دل...ادامه مطلب
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : دویدن,دویدن صحیح,دویدن اینتروال,دویدن روزانه,دویدن صبح ناشتا,دویدن در شب,دویدن صبحگاهی, نویسنده : nakhodadelo بازدید : 209 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:56

ناخدا دل...
ما را در سایت ناخدا دل دنبال می کنید

برچسب : من و محبوبه, نویسنده : nakhodadelo بازدید : 133 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 12:56